طرح معاملاتی (Trading Plan) چیست؟ چرا باید یک طرح معاملاتی داشته باشیم؟

حالا که نیمی از مسیر دانشگاه را پشت سر گذاشته‌اید، نظرتان را به چند نصیحت که باید همیشه به یاد داشته باشید جلب می‌کنیم.

تاجر خود باشید.

به عبارت دیگر: کورکورانه نصیحت‌های تجاری دیگران را دنبال نکنید! اینکه روشی برای کسی بسیار موفقیت آمیز بوده است به این معنا نیست که برای شما هم روش خوبی خواهد بود. هر کدام از ما در موقعیت متفاوتی قرار داشته دیدگاه بازاری، فرآیند فکری، سطح پذیرش ریسک، و تجربه بازاری متفاوتی داریم.

طرح تجاری فارکس شخصی خودتان را داشته باشید و طبق یافته‌هایتان از بازار آن را به روز کنید.

با داشتن قاعده‌ای خیلی قوی، تجارتتان این شکلی می‌شود.

تنظیم یک طرح تجاری و وفادار ماندن به آن دو عنصر اصلی قاعده تجاری هستند.

اما قاعده تجاری به تنهایی کافی نیست.

حتی قاعده تجاری قوی نیز به تنهایی کافی نیست.

قاعده تجاری باید خیلی قوی باشد.

تکرار می‌کنیم: خیلی قوی. مثل عضلات شکم جیکوب بلک. قاعده پلاستیکی به درد نمی‌خورد. قاعده پوشالی و چوبی نیز همینطور.

نمی‌خواهیم بچه خوک باشیم. می‌خواهیم مبادله گرهایی موفق باشیم!

و داشتن قاعده تجاری خیلی قوی مهم‌ترین ویژگی مبادله گر موفق است. طرح تجاری آنچه باید انجام شود و چرا و زمان و چگونگی آن را تعریف می‌کند. و شخصیت تجاری، انتظارات شخصی، قوانین مدیریت ریسک، و سیستم یا سیستم‌های تجاری فرد را پوشش می‌دهد.

طرح تجاری در صورت اجرا شدن به محدود شدن اشتباهات تجاری و به حداقل رساندن ضرر کمک می‌کند. می دانیم که نتوانید برنامه ریزی کنید، برنامه ریزی کرده‌اید که نتوانید.>>

طرح تجاری امکان تصمیم گیری اشتباه در لحظه را از بین می‌برد. وقتی حرف از پول است، احساسات باعث می‌شوند تصمیمات غیر منطقی بگیرید. و این اصلاً به نفعتان نیست.

بهترین راه برای جلوگیری از این مشکل به حداقل رساندن (دقت کنید که نمی‌گوییم حذف کامل) فکر کردن به وسیله داشتن برنامه‌ای برای هر قدم بالقوه در تجارت است.

وقتی یک طرح تجاری درست دارید، هر قدم برایتان مشخص شده است، بنابراین مجبور نخواهید بود در لحظه تصمیمات عجولانه بگیرید. کافیست طبق طرح تجاری‌تان عمل کنید.

پیش از ادامه دادن بحث، باید به تفاوت بین طرح تجاری و سیستم تجاری بپردازیم.

سیستم تجاری نشان می‌دهد چطور وارد تجارت شده از آن خارج شوید. سیستم تجاری بخشی از طرح تجاری است اما تنها یکی از بخش‌های مهم آن، از جمله تحلیل، اجرا، مدیریت ریسک، و غیره است. از آنجایی که شرایط بازار همیشه در حال تغییر است، یک مبادله گر خوب معمولاً دو یا بیش از دو سیستم تجاری در طرح تجاری خود دارد. سیستم تجاری در ادامه درس با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار خواهد گرفت، اما مهم بود که برای جلوگیری از اشتباه در این بخش به تفاوت بین این دو اشاره‌ای داشته باشیم.

چرا طرح معاملاتی لازم است؟ 

طرح تجاری تجارت را آسان‌تر از حالتی می‌کند که طرح تجاری ندارید.

زمانی را تصور کنید که از دستگاه GPS استفاده می‌کنید. نام جایی که می‌خواهید بروید را وارد دستگاه می‌کنید. دستگاه ابتدا متوجه می‌شود که در حال حاضر کجا هستید و سپس نشان می‌دهد چطور می‌توانید به جایی که می‌خواهید برسید. می‌توانید دائماً GPS خود را چک کنید تا مطمئن شوید که مسیر را درست طی می‌کنید. وقتی جایی اشتباه دور می‌زنید، دستگاه می‌تواند مسیر را اصلاح کند، و شما را دوباره به مسیر درست هدایت نماید.

طرح تجاری همان GPS تجاری شماست که به شما نشان می‌دهد که به عنوان یک تاجر در حال حاضر کجا هستید و شما را یاری می‌کند تا به مقصد خود یعنی سودآوری پایدار برسید.

سفر کردن بدون GPS کار هوشمندانه‌ای نیست. نمی‌دانید چطور به مقصد خود برسید و به احتمال زیاد مانند مرغ سر کنده دور خود می‌چرخید. احتمالاً به این فکر می‌کنید که می‌شود از وسیله‌ای قدیمی به نام «نقشه» استفاده کرد. نقشه دیگر چیست. لطفاً دیگر از این پیشنهادهای بی فایده ندهید.

تجارت بدون طرح تجاری نیز درست مثل رانندگی کردن بدون GPS است – فکر خوبی نیست. سعی دارید به سرزمین موعودی به نام حسود پایدار >> برسید، اما از آنجایی که اصلاً نمی‌دانید که در مسیر درست هستید یا نه، به احتمال زیاد حساب خود را خالی خواهید کرد.

فایده طرح تجاری این است که به شما نشان می‌دهد آیا در مسیر درست قرار دارید. طرح تجاری چارچوبیست برای اندازه گیری عملکرد تجاریتان. و می‌توانید طرح تجاریتان را دائماً چک کنید، درست مثل GPS.

و این تجارت با احساسات و استرس کمتر را برایتان ممکن می‌سازد.

چیزی که بدون طرح تجاری تقریباً امکان ناپذیر است. بدون طرح تجاری یک <<تاجر گاوچران>> خواهید بود که هر چه به ذهنتان می‌رسد انجام می‌دهید، بر اساس تجربه شخصی و احساس عمل می‌کنید و به حس و حدس‌های خود یا راهنمایی‌های دیگران تکیه می‌کنید. این تجارت نیست – این قمار است!

هر گاه که مبادله ارز می‌کنید، احتمالاً مضطرب و ناراحت خواهید شد و با گریه بخواب می‌روید چراکه مانده حسابتان مثل سوهانی روی روحتان کشیده می‌شود. (قبول، خیلی اغراق آمیز بود، اما اینطوری متوجه مطلب شدید).

همانطور که GPS هم در پیدا کردن راه کمکتان می‌کند و هم در مطمئن شدن از مسیری که تا به حال طی کرده‌اید، طرح تجاری نیز به شما می‌گوید چطور به سود پایدار برسید و نشان می‌دهد که آیا در مسیر درست قرار دارید یا نه.

مهم‌تر از همه اینکه، اگر در تجارت موفق نباشید (که اول کار قطعاً نیستید)، می دانید که دلیلش یکی از این دو مورد است: یا طرح تجاریتان مشکل دارد یا به طرح تجاریتان عمل نمی‌کنید.

اگر طرح تجاری نداشته باشید، اصلاً نمی‌توانید بفهمید کجای کارتان درست است و کجای کارتان غلط. هیچ راهی برای ارزیابی نتایج نخواهید داشت، بنابراین هیچگاه نخواهید فهمید چطور از شکست خوردنتان جلوگیری کنید.

هر قدر هم این جمله را بگوییم کم است…

«اگر نتوانید برنامه ریزی کنید، برنامه ریزی کرده‌اید که نتوانید.»

روشن است که طرح تجاری موفقیت را تضمین نمی‌کند اما یک طرح تجاری خوب که طبق آن عمل شود به شما کمک می‌کند بیشتر از مبادله گرانی که طرح تجاری ندارند در بازی فارکس باقی بمانید.

جان سالم به در بردن بهتر از شکست خوردن است و این باید اولین هدف شما به عنوان یک مبادله گر تازه کار باشد.

یادتان باشد، ۹۰٪ از تاجران تازه کار موفق به ادامه مبادله نمی‌شوند. و شما می‌خواهید جز آن <<۱۰٪>> خاصی باشید که موفق می‌شوند.

احتمالاً با خودتان می گویید، <<چه حرفا! طرح تجاری دیگه چیه. من بدون طرح تجاری هم می تونم جز اون ۱۰٪ باشم!>>

شاید تجارت فی البداهه وسوسه برانگیز باشد، اما اگر یک طرح تجاری دقیق تنظیم کنید یا با نظم و پیوستگی آن را دنبال نکنید، به عنوان یک معامله گر ارز در پول در آوردن پایدار با مشکل مواجه خواهید شد.

توجیه پذیر در مقابل توجیه ناپذیر

اگر سود کنید، چه اشکالی دارد اگر از طرح معاملات ارزتان سرپیچی کرده باشید؟

شاید وقتی طرح تجاری را دور بیندازید، و به طور اتفاقی در تجارت موفق باشید حس رضایت کوتاه مدتی حاصل شود، اما اتفاقی وارد تجارت شدن می‌تواند کاملاً برعکس عمل کند و بر توانایی شما در حفظ نظم در طولانی مدت تأثیر منفی بگذارد.

تجارت دوی ماتون است، نه دوی سرعت!

وقتی از طرح تجاری‌تان پیروی نکنید، با موفقیت‌های کوتاه فریب عدم نداشتن نظم را می‌خورید و شاید باور کنید که طرح تجاری آنقدر ها هم ضروری نیست.

و این موفقیت توجیه ناپذیر می‌تواند میل شما به عدم استفاده از طرح تجاری در آینده را افزایش دهد. شاید فکر کنید یک بار به نفعم تمام شد، شاید دفعه بعد هم همینطور باشد. شانسم را امتحان می‌کنم. اما نتایج مثبت تجارت بدون قاعده معمولاً کوتاه مدت هستند و بی قاعدگی در نهایت موجب زیان‌های بلند مدت تجاری خواهد شد.

مهم است که بین موفقیت‌های توجیه پذیر و توجیه ناپذیر تفاوت قائل شویم.

موفقیت توجیه پذیر زمانیست که طرح تجاری بسیار دقیقی آماده می‌کنید و آن را عملی می‌کنید. موفقیتی که از عملی کردن طرح تجاری حاصل شده باشد توجیه پذیر است و قاعده کارتان را تقویت می‌کند.

موفقیت توجیه ناپذیر زمانی روی می‌دهد که طرح تجاری آماده می‌کنید اما آن را عملی نمی‌کنید یا اصلاً طرحی تهیه نمی‌کنید. شاید موفق شوید، اما این نتیجه خوب اتفاقی و بر حسب تصادف است. مثلاً می‌توانید برای تصمیم‌های تجاری یک سکه را هم بالا بیندازید یا نسخه چاپ شده نمودارهایتان را به دیوار بزنید و به آن دارت پرتاب کنید. اما موفقیت حاصل شده از این روش توجیه نشده است و ممکن است تجارت بی قاعده را ترویج کند.

ایجاد قاعده برای تجارت سودآور و پایدار ضروریست. تجارت یعنی کاری کنید که قانون میانگین‌ها به نفعتان عمل کند. باید بارها و بارها طبق استراتژی‌های تجاری فارکس عمل کنید تا طی چند مبادله، استراتژی‌ها طوری عمل کنند که سودی کلی را نتیجه دهد. مثل این است که در زمین بسکتبال آنقدر پشت هم توپ را به سبد پرتاب کنید تا به تعداد کافی گل بزنید. هرچه بیشتر پرتاب داشته باشید، احتمال رسیدن به تعداد گل مورد نظر بیشتر می‌شود. کافیست به کوب براینت و دائن وید فکر کنید.

بازیکن برنده کسی است که ابتدا مهارت پرتاب منظم را در خود ایجاد کرده باشد، طوریکه در هر فرصت ممکن، احتمال رد شدن توپ از سبد وجود داشته باشد. این مهارت را دارد که هر بار توپ را به همان شکل قبلی پرتاب کند. پایداری در روش خیلی مهم است؟

تجارت هم همینطور است. باید در هر تجارت به طور پایدار و طبق یک طرح تجاری خاص عمل کنید. اگر یک بار با یک شیوه تجارت کنید و بار بعدی با روشی دیگر، عملکردتان اتفاقی و بر حسب تصادف خواهد بود.

این اصل خیلی مهم است که…

باید اجازه دهید قانون میانگین‌ها به نفعتان کار کند، طوریکه طی مجموعه‌ای از تجارت‌ها، به یک سود کلی برسید.

اگر گاهی از طرح پیروی کنید و گاهی از آن چشم پوشی کنید، احتمالات را به هم می‌ریزید، و به احتمال زیاد در مجموع زیان خواهید کرد.

سود در پی قاعده می‌آید. اجازه ندهید موفقیت‌های توجیه ناپذیر توانایی شما در قاعده مند بودن را خدشه دار کند. از طرح تجاری خودتان پیروی کنید، و این را ملکه ذهنتان کنید که اگر از طرحتان پیروی کنید، در طولانی مدت به سود کلی بیشتری خواهید رسید.

تمرکز اصلی این مقاله، هدایت شما در طول فرآیند توسعه سیستمتان است. در عین اینکه دستیابی به یک سیستم وقت زیادی نمی‌گیرد، مدتی برای آزمایش گسترده آن صرف می‌شود. پس صبور باشید؛ در بلند مدت، یک سیستم خوب می‌تواند به طور بالقوه مبالغ زیادی پول برای شما به ارمغان بیاورد.

مرحله ۱: چهارچوب زمانی

اولین تصمیمی که به هنگام ایجاد سیستم باید بگیرید، این است که چه نوع معامله گری هستید. آیا معامله گر روزانه «day trader» هستید یا معامله گر سوینگ «swing trader»؟ آیا دوست دارید هر روز، هر هفته، هر ماه یا حتی هر سال نمودارها را بررسی کنید؟ چه مدت می‌خواهید پوزیشن‌های خود را نگه دارید؟ این به شما در تعیین چارچوب زمانی‌ای که برای معامله استفاده خواهید کرد، کمک خواهد کرد. حتی اگر هنوز چارچوب‌های زمانی چندگانه را بررسی می‌کنید، این چارچوب زمانی اصلی‌ای خواهد بود که به هنگام جستجوی سیگنال‌های معامله، به کار خواهید برد.

مرحله ۲: پیدا کردن شاخص‌هایی که در شناسایی روند جدید کمک می‌کنند.

از آنجایی که هدف شما، شناسایی هر چه زودتر روندهاست، باید از شاخص‌هایی استفاده کنیم که می‌توانند به این هدف دست یابند. میانگین‌های متحرک یکی از محبوب‌ترین شاخص‌هایی هستند که معامله گران برای شناسایی روند مورد استفاده قرار می‌دهند. به طور خاص، آن‌ها از دو میانگین متحرک استفاده خواهند کرد (یکی گند و یکی سریع و منتظر می‌شوند تا زمانی که متحرک سریع از رو و یا زیر متحرک سریع بگذرد. این مبنای همان چیزی است که به عنوان سیستم «تقاطع میانگین متحرک» معروف است.

تقاطع‌های میانگین متحرک در ساده‌ترین شکل خود، سریع‌ترین و آسان‌ترین راه برای شناسایی و تشخیص روندهای جدید هستند. البته، راه‌های بسیار دیگری برای تشخیص روندها توسط معامله گران وجود دارد، اما استفاده از میانگین‌های متحرک، از همه آسان‌تر است.

مرحله ۳: شاخص‌هایی را پیدا کنید که به تأیید روند کمک می‌کنند. 

دومین هدف ما برای سیستممان این است که توانایی اجتناب از زیان‌های دو سویه را داشته باشیم، به این معنا که نمی‌خواهیم در یک روند کاذب، گیر بیفتیم. روش انجام این کار، اطمینان حاصل کردن از این است که وقتی سیگنالی را برای روندی جدید می‌بینیم، بتوانیم با استفاده از سایر شاخص‌ها آن را تأیید کنیم. شاخص‌های بسیاری خوبی برای تأیید روندها موجود هستند اما پیپ پیمایشگر Stochastic، MACD و RSI را واقعاً دوست دارد. وقتی با شاخص‌های گوناگون آشناتر شوید، شاخص‌هایی را پیدا خواهید کرد که به سایر شاخصها ترجیحشان می‌دهید و می‌توانید آنها را با سیستم خود هماهنگ کنید.

مرحله ۴: ریسک خود را تعریف کنید 

به هنگام توسعه سیستم، بسیار مهم است که اندازه ضرر خود در هر معامله را تعریف کنید. بیشتر مردم دوست ندارند درباره ضرر کردن صحبت کنند، اما در واقعیت، یک معامله گر خوب به چیزی که احتمالاً از دست خواهد داد، پیش از فکر کردن درباره چیزی که می‌تواند به دست آورد، فکر می‌کند. مقدار پولی که مایلید از دست بدهید، با هر کس دیگر متفاوت خواهد بود. شما باید درباره حجم فضایی کافی برای تنفس معامله‌تان تصمیم گیری کنید، اما همزمان، در هر معامله، ریسک بیش از اندازه نداشته باشید. درباره مدیریت پول در درس بعدی، بیشتر خواهید آموخت. مدیریت پول در میزان ریسکی که باید در هر معامله داشته باشید، نقش مهمی بر عهده دارد.

مرحله ۵: ورودی‌ها و خروجی‌ها را تعریف کنید 

به منظور دستیابی به بالاترین سود، پس از تعریف میزان ضرر در هر معامله، مرحله بعدی پی بردن به محل‌های ورود به معامله و خروج از آن است. بعضی‌ها دوست دارند بلافاصله پس از هماهنگی همه شاخصها و دادن یک سیگنال خوب وارد شوند، حتی اگر شمع بسته نشده باشد. دیگران مایلند تا زمان بسته شدن شمع منتظر بمانند. تا زمان بسته شدن شمع منتظر بمانیم. او در موقعیت‌های زیادی قرار گرفته که در میانه شمع قرار داشته و همه شاخصها جفت و جور بوده‌اند، اما متوجه شده که با بسته شدن شمع، مسیر معامله به طور کامل بر خلاف مسیر او شده است! همه این‌ها حقیقتاً موضوع سبک معامله هستند. بعضی از مردم تهاجمی‌تر از دیگرانند و شما در نهایت، متوجه خواهید شد که چه نوع معامله گری هستید. برای خروجی‌ها، چند گزینه مختلف دارید. یک روش این است که توقف خود را تعقیب کنید، به این معنا که اگر قیمت به نفع شما و به میزان X تغییر کند، شما توقف خود را به میزان X، تغییر دهید. روش دیگر خروج این است که مجموعه‌ای از اهداف سودی داشته باشید، و وقتی قیمت به هدف زد، خارج شوید. نحوه محاسبه هدف به خود شما بستگی دارد. بعضی از افراد سطوح حمایت و مقاومت را به عنوان اهداف خود انتخاب می‌کنند.

دیگران میزان یکسان پیپ در هر معامله را ترجیح می‌دهند. با هر روشی که مایلید هدف خود را محاسبه کنید، اما فقط اطمینان حاصل کنید که همان را ادامه می‌دهید. هر اتفاقی هم که بیفتد، هرگز زود خارج نشوید. سیستم خود را رها نکنید! هر چه نباشد، خودتان آن را توسعه دادید؟ راه دیگر برای خروج، داشتن مجموعه‌ای از معیارهایی است که پس از رعایت شدن، برای خروج به شما علامت می‌دهند. مثلاً می‌توانید این قانون را برای سیستم خود وضع کنید که اگر شاخص‌ها اتفاقاً به سطحی معین برگشت داشتند، از معامله خارج شوید.

مرحله ۶: قوانین سیستم خود را بنویسید و آنها را رعایت کنید! 

این مهم‌ترین مرحله ایجاد سیستم معاملاتی است. شما باید قوانین سیستم معاملاتی خود را بنویسید و همیشه آنها را رعایت کنید. انضباط یکی از مهم‌ترین خصیصه‌هایی است که معامله گر باید داشته باشد، بنابراین باید همیشه به یاد داشته باشید که به سیستم خود پایبند باشید! هیچ سیستمی برای شما کار نخواهد کرد اگر به قوانین آن پایبند نباشید، پس یادتان باشد که با انضباط باشید. بله، به شما خاطر نشان کردیم که همیشه به قوانین پایبند باشید؟ چگونه سیستم معاملاتی خود را آزمایش کنیم (تستینگ) سریع‌ترین روش برای آزمایش سیستم پیدا کردن یک بسته نرم افزار رسم نمودار است که بتوانید به موقع برگردید و هر بار به اندازه یک شمع، نمودار را به جلو ببرید. وقتی هر بار، نمودار خود را یک شمع جلو می‌برید، می‌توانید از قوانین سیستم معاملاتی خود پیروی کرده و طبق آن معاملات خود را انجام دهید. رکورد معاملاتی خود را ثبت کنید، با خودتان صادق باشید! سودها، زیان‌ها، میانگین سود و میانگین زیان را ثبت کنید. اگر از نتایج حاصله راضی هستید، می‌توانید به مرحله بعدی آزمایش وارد شوید: معامله با پوزیشن ایو بر اساس یک حساب مجازی. حداقل دو ماه با حساب مجازی در سیستم جدید خود معامله کنید. در این صورت احساس خواهید کرد که چگونه می‌توان در زمان حرکت بازار، روی سیستم خود معامله کرد. به ما اعتماد کنید، معامله با پوزیشن لایو خیلی با یک تست گیری‌ها متفاوت است. پس از دو ماه معامله ایو با حساب مجازی، خواهید فهمید که سیستم شما حقیقتاً می‌تواند در بازار روی پای خود بایستد یا نه. اگر هنوز دارید نتایج خوبی می‌گیرید، می‌توانید معاملات روی سیستم خود را به حساب واقعی تغییر دهید. در این نقطه، باید احساس اطمینان زیادی به سیستم خود داشته باشید و برای معامله بدون درنگ، احساس راحتی کنید.

سیستم معامله خود را در شش مرحله بسازید 

در این بخش، تصویر اولیه شکل ظاهری سیستم معامله را به شما ارائه خواهیم داد. به این صورت متوجه می‌شوید که به هنگام توسعه سیستم خود باید به دنبال چه چیزی باشید.

  • تنظیم (ست آپ) سیستم معاملاتی
  • بر اساس نمودار روزانه معامله کنید (معامله سویینگ)
  • SMA۵ (میانگین متحرک ساده) اعمال شده روی قیمت بسته شدن (close)
  • SMA 10 اعمال شده روی قیمت بسته شدن
  • استوکاسستیک
  • RSI